پیام جهانگیری- مدرنیته – یا بهقول داریوش آشوری مدرنیت – را چه پروژه بدانیم و چه پروسه، واقعیتی است که به مرور از عصر قاجار، ایرانیان با آن مواجه شدهاند.
پیدایش دولت- ملتها را شاید بتوان مهمترین جلوهی سیاسیِ مدرنیسم دانست. هرچند پیش از پدیدآمدنِ واحدهای سیاسیِ جدید، سرزمینهای مختلفی با حکومتهای محلی یا امپراتوری یا غیره وجود داشتهاند و روابط سیاسی بین آن دولتها نیز در جریان بودهاست؛ اما رفتهرفته در عصر جدید و عمدتاً در سده ۱۹ در اروپاست که ما شاهد ثبات و حاکمیت بیشتر واحدهای سیاسی بر گستره قلمرو خویش و همچنین گسترش مناسبات و روابط بین کشورهای آن حوزه هستیم.
یکی از مظاهر دیگرِ مدرنیسم سیاسی، تکوین روابط دیپلماتیک بین این واحدهای سیاسی است که در همین سده شکل میگیرد و به مرور پدیدهای به نام سرود ملی کشورها نیز به عنوان بخشی از آداب دیپلماتیک رواج مییابد.
در این پژوهش تلاش شدهاست به تاریخچه و چگونگیِ ساختهشدن سرودهای ملی مختلفی که در دوران قاجار و پهلوی به وجود آمدهاند پرداخته شود.
نخستین سرود ملی ایران
نخستین «سرود ملی ایران» را «مسیو لومر» به دستور ناصرالدین شاه در سال ۱۲۵۲ش/ ۱۲۹۰ق /۱۸۷۳م ساخت. در تیرماه همان سال این سرود در مهمانی ملکه ویکتوریا با حضور ناصرالدین شاه نواخته شد. (درویشی، ۱۳۷۳: ۳۱)
روحالله خالقی در سرگذشت موسیقی ایران مینویسد:
“اولین آهنگ سلام را لومر ساخت که تا زمان محمدعلی شاه معمول بود و در دورهی احمد شاه تغییر کرد.” (خالقی، ۱۳۸۰: جلد ۱: ۲۱۴)
البته درویشی در اثر خود (۱۳۷۳)، نخستین آهنگ “سلام رسمی ایران” را متفاوت از نخستین “سرود ملی ایران” میداند. وی در این باره مینویسد:
“نخستین سلام رسمی ایران نیز توسط لومر ساخته شد که تا دورهی مشروطه اجرا میشد”. (درویشی، ۱۳۷۳: ۳۱) البته این نظر محمدرضا درویشی، پژوهشگر پرتلاش موسیقی ایران، احتمالاً به این دلیل بودهاست که در صفحات ضبطشده موسیقی دوره قاجار، عنوان یک صفحه با شماره ۱۰۳۶۱ آمده “سلام شاه با سلامتی، ارکستر شاهی به فرمان مسیو لومر ژنرال”، و یک صفحه دیگر با شماره ۱۰۵۰۳-۷G.C. عنوان آن “سرود ملی ارکستر” ذکر شده است. (همان)
همچنین در زمان مسیو لومر، یک اثر حماسی و سرود تاجگذاری به سفارش لومر، توسط شوان، آهنگساز فرانسوی ساخته شد. (همان)
دکتر ساسان سپنتا، محقق برجسته تاریخ موسیقی ایران در کتاب «تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران» در فصل «ضبط صفحههای ایرانی» مینویسد:
“در میان صفحههای ایرانی به قطر ۲۵ سانتیمتر، صفحهی شمارهی ۱۰۳۶۱ دارای این عنوان است: «سلام شاه با سلامتی ارکس شاهی به فرمان مسیو لومر ژنرال» که سلام زمان ناصرالدین شاه است و ارکستر مدرسهی نظام دارالفنون به رهبری مسیو لومر، مربی موسیقی که ناصرالدین شاه از فرانسه استخدام کرد، آن را اجرا کرده است. این صفحه با صدای بلند ضبط شده است.»
در همین قسمت دکتر سپنتا توجه خواننده را به زیرنویس این صفحه جلب میکند و مینویسد:
“نگارندهی این کتاب در یک برنامهی رادیویی (جنگ شب رادیو ایران، پنج شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۵۱)، شرح آثار ضبط شدهی عهد قاجار را بیان داشتم. در این برنامه، صفحهی مذکور را روی نوار ضبط و از طریق رادیو برای علاقهمندان عرضه کردم. روزنامههای کیهان و اطلاعات همان روز تحت عنوان «سرود ملی عصر ناصرالدین شاه» را امشب ساعت ۳۰/۹ از جُنگ شب رادیو خواهید شنید، برای علاقهمندانی که مایل به ضبط آن از رادیو بودند اجرای آن را اعلام داشتند.” (سپنتا، ۱۳۷۷: ۱۲۴)
آهنگ سلام را با عنوانهای گوناگونی مانند «آهنگ سلطانی»، «مارش سلطانی» (جورج کرزن، ایران و قضیهی ایران ۱/۴۳۰ و ۴۳۸)، «سلام ملی ایران» (معیرالممالک، به نقل از بلوکباشی و شهیدی ۱۳۸۱: ۶۵)، «سلام ایران» (خالقی، ۱۳۸۰)، «سلام شاهی»، «سلام شاه با سلامتی» و «سلام ملی» (سپنتا، ۱۳۷۷) نامیدهاند. کرزن در اهمیت این آهنگ یا سرود ملی در آن زمان مینویسد: «آهنگ محبوب ایشان هم مارش سلطانی است که وزن و اعتبار خاص دارد و ساختهی آقای لومر موزیکانچی فرانسوی است». (بلوکباشی و شهیدی ۱۳۸۱: ۶۵)
نتِ اثرِ «سرود ملی ایران» در فرانسه توسط (نشر شودن Choudens- پاریس ۳۰- بولوار کاپوسین- شمارهی ۳۰۰- چاپخانهی دوپره Dupre) به چاپ رسیده است (درویشی، ۱۳۷۳: ۵۷).
لومر کیست؟
آلفرد ژان باتیست لومر، Alfred Jean Baptiste Lemaire، فرانسوی بود. وی در ۱۸۴۲ میلادی در شهر ارسورلالیس، Air Sur La lys، فرانسه به دنیا آمد. در ۱۸۵۵ وارد کنسرواتوار موسیقی پاریس شد. در ۱۸۵۷ گواهی سلفژ، در ۱۸۵۸ گواهی درجه ۲ نوازندگی فلوت، و در ۱۸۶۱ گواهی درجه ۲ هارمونی را گرفت. در ۱۸۶۲ در کلاس درس «کنترپوان و فوگ» لوبورن، Le Borne، به عنوان استاد موسیقی پذیرفته شد. در ۱۸۶۳ وارد دسته موزیک هنگ سربازان زبده گارد انتخاب شد. پس از بازگشت ریون در سال ۱۸۶۷ به کشورش، لومر در ۱۲۸۴ قمری برابر با ۱۸۶۸م به درخواست دولت ایران و انتخاب مارشال نیل وزیر جنگ وقت فرانسه به ایران آمد. در ایران شعبه موسیقی نظامی را در دارالفنون تأسیس کرد. با وجود اوضاع نامساعد جغرافیایی، اجتماعی و اداری آن وقت ایران، لومر مأیوس نشد و از همان سال ورود با همان اسبابهای موسیقی که بوفه کرامپون Buffet Crampon و بنون Benon و کوتوریه Couturier، عرضه کرده بودند و با ارادهای قوی، به کار و برنامهریزی و تعلیم موسیقی پرداخت.
لومر سلفژ، هارمونی، ارکستراسیون، سازشناسی و آهنگسازی را به هنرجویان شعبه موسیقی نظام تدریس میکرد. در این دوره، میرزا علیاکبرخان (نقاشباشی) ملقب به مزینالدوله، به عنوان مترجم با او همکاری میکرد.
لومر پایهگذار موسیقی علمی در ایران بود. تقریباً نخستینبار وی بود که اقدام به نوشتن موسیقی ایرانی کرد. نخستین اثر موسیقی ایرانی به دستور مظفرالدین شاه و به اهتمام لومر در سال ۱۹۰۰ به خط بینالمللی نوشته و چاپ شد که ۵۰ صفحه داشت. (درویشی، ۱۳۷۳: ۳۳)
او نام خود را در آموزش این هنر جاودان ساخت. شاگردانش پس از گذراندن دوره موسیقی، اداره دستههای موسیقی نظام و تعلیم افراد آن را در واحدهای نظامی بر عهده گرفتند. بعدها بعضی از شاگردان او از هنرمندان بزرگ و مفاخر موسیقی ملی ایران شدند.
لومر در زمان سلطنت سه پادشاه (ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه) در ایران بود. پادشاهان ایران خدمات درخشان و ممتد او را در تعلیم موسیقی نظامی و موسیقی ایرانی ارج نهادند و پاداش دادند. لومر تا درجه سرلشگری ارتقا پیدا کرد و ریاست کل دستههای موزیک پادشاه را عهدهدار بود. ناصرالدین شاه به او لقب «موزیکانچیباشی» داد و او را به دریافت نشان شیر و خورشید، نشان افتخار و نشان علمی مفتخر کرد. لومر، علاوه بر قدرشناسی از سوی بزرگان ایران، در همه حال از محبت و قدرشناسی شاگردانش نیز برخوردار بود. لومر حدود ۴۱ سال در ایران اقامت کرد و در سال ۱۲۸۸ش، ۱۹۰۹م در سن ۶۷ سالگی در تهران درگذشت. با درگذشت او تا مدتی هم شعبه موزیک نظام و هم ارکستر همایونی در اثر نبود یک مربی، بیسرپرست ماند، تا اینکه سالار معزز (شاگرد لومر) به ریاست آن انتخاب شد.
سرود ملی ایران پس از مشروطیت
پس از مرگ لومر نزدیک به یک سال اداره امور شعبه موزیک دارالفنون بیسرپرست بود. در ۱۲۸۹ش (۱۳۲۸ق) شعبه موزیک نظام از دارالفنون، که واحدی مستقل بود، جدا و ضمیمه وزارت معارف شد و ریاست آن به غلامرضا خان مینباشیان (سالار معزز) سپرده شد.
سالار معزز از شاگردان برجسته و لایق لومر و معاون او در شعبه موزیک دارالفنون بود. وی برای تکمیل تحصیلات موسیقی به روسیه رفت و در کنسرواتوار پترزبورگ تحصیل کرد. غلامرضاخان در این کنسرواتوار از شاگردان ریمسکی کورساکف آهنگساز مشهور روسی بود و پس از خاتمه تحصیل در ۱۲۹۳ش، به ایران بازگشت و با درجه سرتیپی به ریاست موزیک نظام و مدرسه موزیک منصوب شد. غلامرضاخان سالار معزز یک «سرود ملی» ساخت. روحالله خالقی (۱۳۷۰) مینویسد: “سالار معزز یک سرود ملی هم ساخته بود که در مجالس رسمی در موقع لزوم نواخته میشد و اکنون منسوخ است.” (خالقی، ۱۳۷۰: ۳۸۸) حسینعلی ملاح پژوهشگر شهیر موسیقی ایران از این سرود با عنوان «سلام رسمی دولت علیۀ ایران» نام میبرد و مینویسد: “آن را سالار معزز در جریان انقلاب مشروطیت ساخت و نت بخش پیانوی آن را در اروپا چاپ کرد” بعد به نقل از یادداشتهای حسن رادمرد، فارغالتحصیل مدرسهی موزیک و استاد هنرستان عالی موسیقی مینویسد: این سرود توسط سالار معزز برای کلیه سازهای نظامی تنظیم شد و برای دولتهایی که انقلاب مشروطیت ایران را پذیرا شدند، ارسال گردید”. (ملاح، ۱۳۵ و ۱۳۶) نت پیانوی سرود ملی در سال ۱۳۰۱ش/۱۳۴۱ق/۱۹۲۲م، در ژنو با عنوان «سرود سلامتی دولت علّیه ایران» چاپ شد. (درویشی، ۱۳۷۳: ۳۴)
سرود ملی ایران در دوران رضاشاه و محمدرضاشاه
در دوران رضاشاه، اواخر سال ۱۳۱۲ش، آتاتورک رئیس کشور ترکیه از رضاشاه دعوت میکند که از آن کشور دیدن کند. ضمن تنظیم برنامه تشریفاتی، اجرای سرود ملی ایران نیز منظور و از دولت ایران خواسته میشود که نت این سرود را بفرستند تا به هنگام ورود پادشاه ایران به ترکیه نواخته شود. موضوع، هنگامی به رضاشاه گفته میشود که نمایندگان مجلس شورای ملی به دیدار شاه رفته بودند. رضاشاه هنگام عبور از برابر صف نمایندگان مجلس، خطاب به شیخ الرئیس افسر، رئیس انجمن ادبی ایران که نایب رئیس مجلس شورای ملی بود میگوید: “این انجمن شاعران که درست کردهای چه کار میکنند؟” افسر پاسخ میدهد: “قربان، به دعاگویی مشغولاند.” شاه میگوید: “منظورم دعا و نفرین نیست، کارشان چیست؟ اینها هم مثل عارف قزوینی هستند که من وقتی مستشاران خارجی را از ایران بیرون کردم، شعر ساخت:
ای رفیقان نگذارید که مهمان برود
ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود”
افسر تصور میکند که شاه از تشکیل انجمن ادبی ناراضی است و باید آن را تعطیل کند. ولی رضاشاه پس از اندکی تأمل به او میگوید: “بروید یک سرود ملی برای ایران بسازید.”
عصر همان روز در خیابان دوشان تپه (محل انجمن ادبی ایران)، هیئت رئیسه انجمن ادبی ایران با حضور شیخ الرئیس افسر، ملک الشعرای بهار، پارسا تویسرکانی، سعید نفیسی و عباس فرات جلسهای تشکیل میدهد و آنان پس از تبادل نظر، دو قطعه شعر با دو وزن مختلف میسازند (میسرایند) و به وسیلهی ستاد ارتش به عرض شاه میرسانند.
پس از ۲۴ ساعت، از ستاد ارتش نامهای به امضای سرلشکر نخجوان به انجمن ادبی میرسد مبنی بر اینکه آهنگ این اشعار مهیج نیست و به علاوه اشعار باید از اغراق بیجا بر کنار و از هر جهت، جامع برای رسمیت یافتن در کشور ایران و کشورهای دیگر باشد.
در این کار دو اشکال در پیش بود. یکی اینکه هیچ یک از شاعرانی که از آنها یاد شد، آهنگساز نبودند و دیگر اینکه نمیدانستند چه مطالبی را باید در سرود بگنجانند.
بنابراین از ستاد ارتش خواسته میشود که آهنگ سرود توسط یکی از افراد دسته موزیک ارتش تهیه شود و همراه چند قطعه سرود از کشورهای دیگر به انجمن ارسال شود تا ذهن گویندگان شعر، بهتر به مطالب مقتضی آشنا شود. در فاصله اندکی وزارت امور خارجه، متن سرودهای چند کشور خارجی را در اختیار انجمن ادبی میگذارد و از طرف ستاد نیز سرهنگ نصراللهخان مین باشیان (فرزند ارشد سالار معزز)، رئیس دستهجات موزیک نظام و ستوان دوم داوود نجمی مقدم (که بعدها به درجه سرهنگی رسید) مأمور میشوند که آهنگی را که توسط داوود نجمی مقدم ساخته شده بود، در انجمن بنوازند تا منطبق بر نوای آن، اشعاری سروده شود. هنگام ساختن اشعار این سرود، ستوان نجمی با قرهنی (کلارینت)، آهنگ را مینوازد و شعر آن سروده میشود. اشعار این سرود در سه قسمت (سه بند یا پاره) است: نخست، سرود شاهنشاهی است که شیخ الرئیس افسر سراییدهاست؛ قسمت دوم، سرود پرچم است که سراینده آن پارسا تویسرکانی است و قسمت سوم آن، سرود ملی است که سراینده آن باز هم شیخ الرئیس افسر است. وقتی این سرود به نظر رضاشاه میرسد، مورد پسند وی واقع میشود، ولی در دو جای آن اظهار نظر میکند؛ یکی اینکه گفته شده بود «از اجنبی جان میستانیم»، که رضاشاه میگوید: “باید بگویید «از دشمنان جان میستانیم»” و دیگر اینکه، سروده شده بود «شهنشه ما»، که باز هم رضاشاه میگوید: “«شاهنشه ما» چه عیبی دارد؟”
نت این سرود تهیه میشود و از طریق وزارت امور خارجه به ترکیه ارسال میشود. لحن دو بیت نخستین این سرود کاملاً درآمد دستگاه ماهور و بیت سوم در گوشه فیلی و مصراع آخر (فرود) به درآمد ماهور است.
این سرود به مدت ۴۵ سال، سرود رسمی کشور ایران بوده است. (حدادی، ۱۳۷۶: ۳۱۰)
سرود «ای ایران»
با اینکه سرود «ای ایران» تاکنون هرگز سرود رسمیِ کشور نبودهاست اما میتوان آن را به دلایل مختلف از جمله ساختهشدن در موسیقیِ دستگاهی و ملی و بومیِ ایران و همچنین ترانهی بیهمتای آن که فارغ از هرگونه گرایش و القای ایدهئولوژیِ سیاسی، قومیتی و مذهبی است و تنها واجد دمیدن حس ملیگرایانه است، باشکوهترین و مناسبترین سرود ملی ایران دانست. ویژگیِ دیگر ترانه «ای ایران»، کلام و واژههای ساده آن است که در عین آنکه تمام گروههای سنی قادر به حفظ کردن و خواندن آن هستند از ژرفای مفهومیِ منحصربه فردی نیز برخوردار است.
داستان زایش سرود «ای ایران» را خود دکتر حسین گلگلاب (استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران و ترانهسرای این سرود) اینچنین گفته است: در زمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین (۱۳۲۳) یک روز از خیابان هدایت تهران رد میشدم دیدم یک سرباز آمریکایی یک بقال ایرانی را کتک میزند. خیلی ناراحت شدم، به انجمن موسیقی ملی که در همان خیابان بود نزد خالقی رفتم و آنچه را دیده بودم با ناراحتی به او گفتم. او هم خیلی ناراحت شد و تصمیم گرفتیم که سرودی او بسازد و شعرش را من بگویم. نتیجه کار همان سرود ای ایران بود که از آن به بعد بارها برای تقویت روحیه هممیهنان از رادیو پخش شد و ارکستر گلها با آواز بنان و آواز جمعی (کُر) آن را اجرا کرده است. (سپنتا، ۱۳۸۲: ۳۱۰)
نخستین اجرای آن در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری در خیابان استانبول بود و دو شب متوالی اجرا شد. سرود ای ایران آنقدر اثر کرد که شنوندگان تکرار آن را خواستار شدند و سه بار تجدید شد. استقبال و تأثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیئت نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کند تا صفحهای از آن ضبط و همهروزه از رادیو تهران پخش شود. اجرای اولیه این اثر ملی نایاب است. اجرای دیگر، مربوط به سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلها با صدای غلامحسین بنان است.
از جمله ویژگیهای دیگرِ این سرود میهنی این است که میتوان آن را مردمیترین سرود تاریخ ایران دانست. همچنین واژههای ترانه این آهنگ به جز چهار واژه (نور، فدا، دُر، دُوْر) بقیه پارسی هستند.
موسیقی این آهنگ توسط روحالله خالقی و در آواز دشتی ساخته شده است و از معدود آهنگهای فارسی است که توسط خود آهنگساز و به دلیل دانش بالای او برای ارکستر تنظیم و نتنویسی شده است.
فهرست منابع
۱- درویشی، محمدرضا. (۱۳۷۳). نگاه به غرب. تهران: ماهور
۲- خالقی، روحالله. (۱۳۸۰). سرگذشت موسیقی ایران. صفی علیشاه
۳- سپنتا، ساسان. (۱۳۷۷). تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران. تهران: ماهور
۴- معیرالممالک، دوستعلیخان. یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه.
۵- بلوکباشی، علی و شهیدی، یحیی. (۱۳۸۱). پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی
۶- خالقی، روحالله. (۱۳۷۰). نظری به موسیقی. تهران: نو
۷- ملاح، حسینعلی. تاریخ موسیقی نظامی ایران
۸- حدادی، نصرتالله. (۱۳۷۶) فرهنگنامه موسیقی ایران. توتیا
۹- سپنتا، ساسان. (۱۳۸۲). چشمانداز موسیقی ایران. تهران: ماهور