25 جولای 645 ميلادي، و چند ماه پس از آغاز خلافت عثمان، مردم «شهر ري» كه به تصرف اعراب مسلمان درآمده بود بر ضد حاكم عرب شهر قيام كردند كه اين بپاخيزي آنان بعدا به دست نظامیان اعزامي «سعد بن ابي وقّاص» سركوب شد. در آن زمان هنوز يزدگرد سوم آخرين شاه ساساني ايران زنده بود و در شمال خاوري كشور (خراسان بزرگتر) مقاومت مي كرد.
در همين سال مردم شمال غربي ايران (آذربايجان) نيز بر ضد حکومت عرب قيام كردند كه آنان نيز به دست نيروهاي «وليد عقبه» سركوب شدند.
چندي بعد شهر استخر (شيراز) نيز كه اعراب را موقتا اخراج كرده بود دوباره به دست نيروهاي عرب به فرماندهي «عثمان ابن عاص» افتاد. شهر باستاني استخر بارها بر ضد عرب قيام كرده بود. ایرانیان می گفتند: اسلام، بلی ـ حکومت عرب، نه.
در اين سال نيروهاي عرب باز هم موفق به تصرف مازندران نشدند. سه سال بعد مازندراني ها كه بعداً بسياري از آنان به هند مهاجرت كردند و پارسيان (زرتشتيان) هند اعقاب شان هستند حمله ديگر اعراب را درهم شكستند. همزمان با مهاجرت ایرانیان به سوی هند، دهها هزار ایرانی نیز عزم مهاجرت به چین را کردند. این مهاجران در چین هویت مستقل نیافتند و بتدریج در جامعه این کشور ذوب شدند.