
" دوست داشتن " یا یک " رابطه عاشقانه "
شَق القَمر کردن نیست !
شاخ گاو شکستن هم نمیخواهد !
نه نیاز دارد تو شیرین باشی
نه نیاز دارد من فرهاد باشم .
نه تو معشوقه شاهی جز من هستی
نه من کوهی جز صداقت برای کندن دارم .
" دوست داشتن " یا یک " رابطه عاشقانه "
فنجان قهوه ای است که باید به موقع آن را
نوشید ، همین ...
دوستی هایتان را به عشق نرسانید !
به جایی که سلام دادنش
سَر حالتان بیاورد و قربان صدقه های بی
منظورش ، خاص شود برایتان...
به جایی که عقربه ها
وقتی کنارش هستید
برای گذشتن عجله داشته باشند
و قهوه ها تلخ به نظرت نیایند...
دوستی هایتان را به جایی
که یک روز حرف نزدن با او
خُلقِتان را تنگ
میکند و احوال پرسی نکردنش
حالِ خوبتان را بَد میکند ، نرسانید!
دوست که بمانید
لااقل کنارِ خودتان داریدش...
قدِ یک تبریکِ تولد
قدِ یک گپ و چایِ عصرانه
قدِ یک شب بخیر گفتن و عزیزم شنیدن از
زبانش ، قدِ نعمتِ بودنش ...
به عشق که برسانیدش ، در حسرتِ دوباره
شنیدنِ اسمتان از زبانش هم میمانید!
بقیه چیز ها که دیگر هیچ ...
ننگِ "رفتن" به من نزن!
اگر یک بار،
با کنایه هم شده،
به من میفهماندی،
که کمی ، تنها کمی،
"دوستم داری"
هرگز نمی رفتم...!
زن که بشکند،
شاید بماند
کنارت بخوابد
غذایت را گرم کند
کودکانت را بزرگ کند
اما؛
دوستت نخواهد داشت..