
آنجا را نمیدانم
اما اینجا بی تو، بدونِ آغوشت
خیابان به خیابان، برگ به برگ
پاییز به شدت
دارد اتفاق میافتد ...
دوستت دارم هایت
را در گوشم بگو.....
باد پاییز دزد است.....
من مردی را میشناسم
که تمام ِ دو راهیهای ِ مرا
ترمز میزند...
و آیینهاش را تنظیم میکند
درست رویِ لبخند ِ من...
سبز که میشود
تمامِ قرمزها را
رد میکند....
اما هنوز هم باور ندارد
من
از آنچه در آیینه میبیند
به او نزدیکترم!..
پاییز همیشه زیباست،
باران های وقت و بی وقت دارد
برگ ریزان های عاشقانه
و خنکای دلنشین دارد،
فقط، تنها عیبش یک چیز است؛
پاییز
"تــو " را ندارد.