
معلوم نیست انسان چرا همیشه
عاشق کسی میشود که
شایستگی عشقش را ندارد.
شاید این تنها راه برای
بازیافتن تعادل از دست رفتهی
دنیایی است که در آن زندگی میکنیم
این قدیمیترین نوع خود آزاری است
عشق ورزی به کسی که قادر به
عشق ورزی نیست، و احمقانهترین نوع آن.
دلتنگی،
مرا به شب
می کِشاند..!
و شب،
مرا به
تو ..
"تو" را،
برای تمامِ روز های خوبی که هنوز نیامده است،
می خواهم...
تو را برای خنده های از تهِ دل
تو را برای ِیک حالِ خوب
تو را برای تمامِ دوست داشتن های به موقع،
تو را برای یک خیالِ راحت،
می خواهم...
در این آشفته بازارِ دوست داشتن هایِ ساعتی،
وقتِ آمدن نیست جانم
کمی صبر کن!
و عاشقی را از بَر شو
که وقتی آمدی
که وقتی" با پایِ خودَت آمدی"
بمانی برایم...
تمامِ لذتِ دوست داشتن،
همین است که آدمها
نه با اصرار
که با پایِ خودشان بیایند
و بمانند برایِ همیشه
که تا آخرِ عمر،
هر لحظه برایِ هم جان دهند
آمدنت ولی حالا؛
فقط و فقط معنای عشق را خراب میکند