در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۶/۰۲/۱۸ - ۲۱:۰۲ 29 نظر , 836
بازدید
و دینمبه آن آگاهی رسیده ام.که دینم را حفظ کنم و آنرا با صلح و آرامش بپذیرم.یاد گرفتم به تمام ادیان و باورها احترام بگذارم.همه را دوست داشته باشم.خدای من کسی است.که با علم و آگاهی در خصلتهای گوناگون آفریده هایش آنقدر صبور و بردبار است.که فرصت حیات را با این همه رنگهای متفاوت می پذیرد.آن کس بهشتی است....
انسانهای شریف و مهربان را می توان در لابلای ورقهای خوبی ها نظاره گر شد.که از غرور وتکبر دورند.به عشق خدمت به خلق خدا گمنام مشغولند.حسن سلیقه می خواهد تا این چنین در صید انسانهای والا مقام غبار دیده را بشوری وناظر سوختن شمع گونه شان باشی.
قرب به خدا یعنی در وصل او بودن بمانند بال پرنده ای د...