
وقتی در سکوت مبهم شب دلتنگ باشی
یه شعر ناب می توونه بغض
هزار ساله ات رو بشکنه و وزش نسیم
نوازشگر اشک های غلطان روی
گونه هات باشه در لحظاتی که احساس
می کنی از کلام دل،
عشقی خالص به نگارش درآمده...و شاید از دل تو ...
انگار یه جاهایی از اون رو تو نوشتی...
دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و گیسوان بلندش را به بادها می داد
و دستهای سپیدش را به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را نثار من می کرد
..............