:: هیچکس ::
من آمده ام تا حرفی را بگویم و آن را خواهم گفت .
اگر پیش از به زبان آوردن آن مرگ مرا دریابد،
فردا آن را بر زبان می آورد.
زیرا فردا هیچ رازی را در کتاب ابدیت پنهان نمی گذارد.
من آمده ام تا در شکوه و روشنایی عشق و زیبایی، زندگی کنم.
من این جایم، مردم نمی توانند مرا از زندگیم تبعید کنند.
اگر آنها چشمانم را درآورند
من به نجوای عشق و نغمه های زیبایی و سرور گوش خواهم سپرد.
اگر آنها بخواهند مرا از شنیدن بازدارند،
من وجد و سرور را در نوازش نسیم خواهم یافت
که آمیخته ای از رایحه زیبایی و حلاوت نفس عاشقان.
و اگر هوا را از من دریغ کنند
من با روحم زندگی خواهم کرد ،
زیرا روح ، خواهر عشق و زیبایی است.
من آمده ام تا برای همه و در میان همه باشم.
روزهایی خواهند آمد
که آنچه من اکنون در خلوت خویش انجام می دهم،
در پیشگاه مردم آشکار و باب خواهند شد.
و آنچه من امروز با یک زبان می گویم،
فردا آن را با زبان های بی شمار باز خواهد گفت .
هیچکس و تنها هیچکس همه کس من
