با من رازی بود
که به کوه گفتم
با من رازی بود
که به چاه گفتم
تو راهِ دراز
به اسبِ سیاه گفتم
بیکس و تنها
به سنگای راه گفتم با رازِ کهنه
از راه رسیدم
حرفی نروندم
حرفی نروندی
اشکی فشوندم
اشکی فشوندی
لبامو بستم
از چ...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۵/۱۲/۰۳ - ۱۵:۳۱ 33 نظر , 523
بازدید